/قسمت 1/
این چه خبر حزنی است نهفته در نام تو که بی اختیار، دل ها را می شکند و اشک را در پشت پلک ها بی قرار می کند؟
این چه غم شگرفی است که تداعی خاطره ی جانگداز تو بر قلب ها می نشاند و جگرها را خواه و ناخواه به آتش می کشاند؟
آدم علیه السلام که برای پذیرش توبه ی خویش، خدا را به اسمای حسنای او سوگند می داد وقتی به نام تو رسید :
« یا قدیم الاحسان بحق الحسین علیه السلام (ای کسی که احسان تو همیشگی است تو را به حق حسین علیه السلام قسم می دهم) » ، بی اختیار دلش شکست و برای اولین بار حضور اشک را در چشم ها تجربه کرد،
از جبرئیل پرسید که چه سری است در این نام که فرق دل را می شکافد و آسمان چشم را بارانی می کند؟
آن گاه جبرئیل مصیبت عاشورای تو را بیان کرد.
آدم سیر گریست و تازه به راز « إنی اعلم ما لا تعلمون (من چیزی می دانم که شما فرشتگان نمی دانید) » خداوند پی برد ؛
آری باید گریست از این نوای نینوایی یا بهتر است بگوییم ، بینوایی که دل به درد می آورد .
اما سراسر این شور به یاد باشم که برای چیست این حزن حسین ابن علی سلام الله علیه ، مگر یاران حسین چه کرده اند .
خوب دریابم که از همین ابتدا باید شناخت این حرکت عظیم را تا بتوان شناخت حسین ابن علی سلام الله علیه را که به راستی اوست کشتی نجات و چراغ هدایت ، در دین و در دنیا .
خوشا از دل نم اشکی فشاندن به آبی آتش دل را نـشاندن
خوشا زان عشقبازان یـاد کردن زبان را زخمه فریــــاد کــردن
خوشا از نی خوشا از سر سرودن خوشا نی نامه ای دیگر سرودن
نوای نی نــــــوایی آتشین است بگو از سر بگیرد دلنشین است
نوای نی نوای بی نوایی است هوای ناله هایش نینوایی است...
سری بر نیزه ای منزل به منزل به همراهش هزاران کاروان دل
سزد گر چشم ها در خون نشیند چو دریا را به روی نیزه بیند
شگفتا بی سرو سامانی عشق به روی نیزه سرگردانی عشق
ز دست عشق عالم در هیاهوست تمام فتنه ها زیر سر اوست
+ منبع نزد نگارنده محفوظ میباشد.